به گزارش مجله خبری نگار بعد از نمایش بخشهای از زندگی علیرضا بیرانوند دروازه تیم ملی فوتبال در بیرو و داریوش رضایی نژاد شهید راه انرژی هستهای در هناس، امروز نوبت به برادر شهید باکری در موقعیت مهدی رسید. هر سه این آثار، نگاهی جدی، غیرشعاری و جسورانه به زندگی قهرمانان شان داشتند. اما امروز، موقعیت مهدی نخستین اثر هادی حجازی فر، حال و هوای بانشاطتر و جذاب تری داشت.
امسال، تبدیل به یک حکم شده است که فیلم اولی ها، با شگفتی روبه روی مان کنند. حجازی فر هم یکی از آنهاست. این بازیگر پس از آنکه با آتابای مهارتش در فیلمنامه نویسی را به رخ کشیده بود، در چهلمین دوره فیلم فجر، با کارگردانیاش، رجزخوانی تازهای برای رقبا کرده است. به طوری که، فیلم او هم در بخش آرای مردمی و هم در بین نظرات فنی منتقدان، نمره بالایی گرفته و بختهای اصلی برندگان سیمرغ است.
این فیلم، درباره بخشهایی از زندگی شهید مهدی باکری فرمانده لشگر عاشورا و برادرش شهید حمید باکری معاون او است. هر دو از اعضای سپاه پاسداران و جان بر کف در جنگ تحمیلی هستند. حمید در عملیات خیبر و مهدی در عملیات بدر به فاصله کمی از هم، به شهادت رسیده اند. نقطه اشتراک شهادت این دو فرمانده بزرگوار، در آن است که پیکر هر دو بعد از شهادت، به علت شرایط جنگی، هیچگاه پیدا نشده است.
فضای ساده و صمیمی فیلم، بسیار دلنشین و دوست داشتنی است و دیالوگهای مختصی که در زبان ترکی مرسوم است، آن را شیرینتر کرده است. صحنههای جنگی، حرفهای و پخته از آب درآمده اند. در واقع، موقعیت مهدی پر از لحظههای ناب، اما آشنا از جبهههای جنگ است که اشک و اندوه و شور و هیجان را با هم به مخاطب، هدیه میکند. فیلم در هفت پرده تنظیم شده است و نویسنده برای پرده یک نام انتخاب کرده است. برخی از نام ها، ارتباط مشخصی به آن پرده ندارد. مثلا پرده اول، «یک قبضه کلت کمری» است، اما هیچ نشانی از این ماجرا در آن پرده یافت نمیشود.
از آنجا که شهیدان باکری نزد عموم، چهرههایی شناخته شده و قابل احترام هستند، با دیدن این فیلم، یک سوال جدی برای مخاطب به وجود میآید که دلیل معروفیت و محبوبیت این شهیدان واقبال عموم به آنان در چیست؟ آیا صرف اینکه پیکرشان بعد از شهادت، یافت نشده، محبوب شدهاند، یا فرمانده یک لشگر بودهاند، یا چیز دیگر؟ آنانی که به تاریخ جنگ تحمیلی آشنایی دارند، میدانند که این دو شهید بزرگوار، در فنون نظامی، صاحب زبدگی و تبحر ویژهای بودند که آنان را در میان چهرههای جنگ، مورد توجه و تفقد قرار میداد. اما در این فیلم، بر دو موضوع ارتباط با خانواده و مفقودالاثری شان، تمرکز شده است و خلاء پرداخت مناسب به زوایای فنی فرماندهی شان، دیده میشود.
حضور عوامل فیلم تحسین شده ایستاده در غبار کار محمدحسین مهدویان و حضور این کارگردان به عنوان مشاور و همچنین همراهی برخی دیگر از عوامل آن اثر در موقعیت مهدی، نخستین فیلم هادی حجازی فر را قابل قبول و ارزشمند کرده است، اما اگر از آنجا که این پروژه سینمایی، همزمان با تولید سریال تلویزیونیاش، کار شده است، آن تمرکز لازم بر روی پختگی متن، دچار کاستی و کمرنگی در بخشی از موقعیتهای زندگی قهرمان شده است. با این همه باید دست مریزاد گفت به حجازی فر و همکارانش.